ای خدا تو بودی که حیاتم بخشیدی تو به خوب و بد اشنایم ساختی .تو بودی که اسمان را سقف تنهایی هایم و زمین را گهواره ی اشک های پنهانی من ساختی.
ای خدا این جسم خاکی من برای روحم بس تنگ و خفه کننده ست.نمیدانم به کدامین
گناه بود که پای مرا به درخت تنومند زندگی بستی و مجال دویدن را ازم گرفتی.
خسته ام ازاین جسم که تمام عمرش را در تنهایی سپری کرد.دلم می خواهد بی ترس
فریاد بکشم فریادی بس به بلند که تمامی عرش تو را بلرزاند.
فریادی به بلندی نامحدود..........
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود